اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهرم

نویسه گردانی: MHRM
مهرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) سخت پیر و کلانسال گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهرمة. هرم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
محرم . [ م ُ رِ ] (ع ص ) در حرم درآینده . (از منتهی الارب ). کسی که احرام حج بسته است . (ناظم الاطباء). احرام بسته . آنکه احرام بسته است ز...
محرم . [ م َ رَ ] (ع ص ، اِ) ناشایست . حرام . (منتهی الارب ). حرام کرده ٔ خدا. (ناظم الاطباء). ج ، محارم . || حرمت . || رحم محرم یا ذومحرم ؛آ...
محرم . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) حرام کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حرام گرداننده . || کسی که محکم می بندد تازیانه را. (ناظم الاطباء...
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) حرام شده . (منتهی الارب ). حرام گردانیده . آنچه از جانب خدای تعالی حرام شده باشد. (ناظم الاطباء). حرام داشته ش...
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع اِ) نخستین ماه از ماههای دوازده گانه ٔ قمری عرب . محرم الحرام . وجه تسمیه آن است که در این ماه در ایام جاهلیت ...
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (اِخ ) ابن پیر محمدبن مزید، مکنی به ابوالفیض قسطمونی . او راست : ترغیب المتعلمین ، القول البدیع فی الصلاة علی الحبیب الشف...
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عارف . متوفی در جمادی الاولی 971هَ . ق . اوراست رساله ای در رضاع . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
1- محرم (راز دار): همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: راز دار (دری) اُستیک ostik (پهلوی) 2 - محرم (کسی که نتوان با او ازدواج کرد) (انگلیسی: near ki...
نخل محرم . [ ن َ ل ِ م ُ ح َرْ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل عزا. نخل ماتم . تابوت . (ازآنندراج ). نخلی که به ایام عزاداری عاشورا به انو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.