مهره
نویسه گردانی:
MHRH
مهره . [ م ُرَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل با 258 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ریونات= ریوت- نات= نوعی میخ پرچ که آن را در پهنه های فلزی هواپیما پرچ می کنند و پس از پرچ کاری مهره است.
سفیدمهره /sefidmohre/ معنی ۱. صدف کوچک. ۲. (موسیقی) نوعی بوق که از استخوان صدف ساخته میشد. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////...
مهره ٔ مار. [ م ُ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ای است به اندازه ٔ برنجی بارنگ سپید که گویند هر ماری دو عدد از آن در درون سردا...
مهره فروشی . [ م ُ رَ / رِ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل مهره فروش . خرازی . || (نف مرکب ) محل فروختن مهره .
مهره داران . [ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ۞ در اصطلاح جانورشناسی ، نام عام کلیه ٔ جانوارن استخواندار. جانورانی که دارای استخوان می باشند که ب...
مهره دادن . [ م ُ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) جلا دادن . صیقل کردن . و رجوع به مهره شود.
پیچ و مهره . [ چ ُ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) رجوع به پیچ و رجوع به مهره شود.- پیچ و مهره ٔ کاری در دست کسی بودن ؛ تمام وسائل و اسباب پی...
سلطان مهره . [ س ُ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خم آهن . (بحر الجواهر).
مهره کشیدن . [ م ُ رَ / رِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) صاف و برابر کردن و جلا دادن . (ناظم الاطباء). || مهره ها را داخل رشته کردن . سلة؛ کشیدن ...
سی مهره ٔ صیام . [ م ُ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از سی روزه ٔ ماه رمضان . (برهان ) (آنندراج ).