مهل
نویسه گردانی:
MHL
مهل . [ م َ هََ ] (ع مص ) پیش آمدن در خیر و نیکوئی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: جایباش jâybâŝ (پارسی نو).**** فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پانِستاف (پا و سغدی nestāve)*** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: مانستان mânestân (پارتی و مانوی) **** فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پایکبرین pāyakborin (پیشوند مکان ساز پا مانند پاگرد و یا پای مانند پایتخت و کردی یکبرین) ***فانکو آدینات 0916...
محل نهادن . [ م َ ح َن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) محل گذاشتن . اعتنا کردن . اهمیت دادن . و رجوع به ترکیب محل نهادن ذیل محل شود.
محل یافتن . [ م َ ح َ ت َ ] (مص مرکب ) مقام و رتبه ومنزلت پیدا کردن . رجوع به این ترکیب ذیل محل شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نیزامن nizâman (سغدی: niżâmande) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
خروس بی محل . [ خ ُ س ِ م َ ح َل ل / ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروسی که نه بوقت خواند.(یادداشت بخط مؤلف ). || آنکه کاری را درغیر موقع...