مهنا
نویسه گردانی:
MHNA
مهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] (اِخ ) ابن جیفر یحمدی . از امامان عمان . بعد از درگذشت عبدالملک بن حمید به سال 226 هَ . ق . با وی بیعت شد و در سال 237 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 261).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مهناء. [ م ُ هََ ن ْ ن َءْ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تهنئة. مبارکباد گفته شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهنئة شود.
میر مُهَنّای بندرریگی (۱۱۴۸ - ۱۵ ذیقعده ۱۱۸۲ قمری/ ۱۱۱۴ - ۵ فروردین ۱۱۴۸ خورشیدی)[۱] یکی از راهزنان و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندیها و انگلیسی...
محنا. [ م ُ ح َن ْ نا ] (ع ص ) به حنا خضاب کرده . مخضب به حنا. (یادداشت مرحوم دهخدا). || کج و خمیده و پیچیده . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.