مهناء
نویسه گردانی:
MHNAʼ
مهناء. [ م ُ هََ ] (ع ص ، اِ)ج ِ مهین . (دهار) (منتهی الارب ). رجوع به مهین شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مهنا. [ م ُهََن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابوعماره ٔ حمزه ... شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
محنا. [ م ُ ح َن ْ نا ] (ع ص ) به حنا خضاب کرده . مخضب به حنا. (یادداشت مرحوم دهخدا). || کج و خمیده و پیچیده . (ناظم الاطباء).
میر مُهَنّای بندرریگی (۱۱۴۸ - ۱۵ ذیقعده ۱۱۸۲ قمری/ ۱۱۱۴ - ۵ فروردین ۱۱۴۸ خورشیدی)[۱] یکی از راهزنان و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندیها و انگلیسی...