اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهو

نویسه گردانی: MHW
مهو. [ م َهَْ وْ ] (ع ص ، اِ) خرمای تر. || مروارید. || سنگریزه ٔ سپید. || شمشیر تنک روی و سبک و بزرگ جوهر. (منتهی الارب ). شمشیر باریک . شمشیر تنک و بسیارآب . (مهذب الاسماء). || شیر تنک آبناک . (منتهی الارب ). شیر رقیق پرآب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محو گردیدن . [ م َح ْوْ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) محو شدن . محو گشتن . زایل شدن . برطرف شدن . سترده شدن . || نیست و نابود شدن : تا صفات سیئه مح...
محو گرداندن . [ م َح ْوْ گ َ دَ ] (مص مرکب ) محو گردانیدن . محو کردن : ومجموع بدعتهای سیئه و سنن جائره باطل و محو گردانید. (تاریخ قم ص 5). ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ابراهیم حقیقی
۱۳۸۸/۰۴/۳۰ Iran
0
0

مِ هٌ meho
گونه ای از همیاری سنتی است در روستای خانیک (خانیک شاه)
جهت آگاهی به نشانی : http://khanik.ir/pages/maghale/taavani/meho.htm
مراجعه فرمایید


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.