اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میان

نویسه گردانی: MYAN
میان . [ م َی ْ یا ] (ع ص ) بسیار دروغگوی . (ناظم الاطباء). دروغگوی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
میان خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) به اصطلاح موسیقیان آواز متوسط را گویند. (غیاث ) (آنندراج ).
میان خران . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله شهرستان خرم آباد، واقع در 8هزارگزی خاور الشتر با 240 تن سکنه . آب آن ا...
میان پرده . [ یام ْ پ َ دَ / دِ ] (اِمرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نقطه هایی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. نیم پرده . || (در ...
میان پشته . [ یام ْ پ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، واقع در 15هزارگزی باختر رودسر، با 300 تن سکنه . آب آن از...
میان پشته . [ یام ْ پ ُ ت َ ] (اِخ ) جزیره ای که فاصل میان غازیان و بندرانزلی است و با پلی به غازیان متصل است . رجوع به فرهنگ جغرافیائی ا...
میان تکاب . [ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش بجستان شهرستان گناباد است و همه ٔ دیه های آن در حومه ٔ بخش واقع و هوای آن نسبتاً معتدل...
میان دریا. [ دَرْ ] (اِخ ) مدیترانه . (فرهنگ ایران باستان ص 152). رجوع به مدیترانه شود.
میان دسته . [ دَ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال ارزک بخش نور شهرستان بابل ، واقع در 145هزارگزی باختری بابل با 240 تن سکنه . آب آن از ...
میان دهان . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 60هزارگزی باختر اردل با 129 تن سکنه . آب آن از چشمه و ...
میان دیهی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقهی ) اراضی را که خداوند آن غایب یا مرده ٔ بلا وارث باشد میان دیهی گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۲۰ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.