اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میزان

نویسه گردانی: MYZʼN
میزان . (نف ) صفت حالیه از میزیدن و میختن ، میزنده . در حال میختن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
میزان الغش . [نُل ْ غ ِش ش ] (ع اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیکی ) ترازوی ارشمیدس . (یادداشت مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میزان النفس . [ نُن ْ ن َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) دم سنج . اسپیرومتر ۞ . دستگاهی که نفس را می سنجد.
میزان النور. [ نُن ْ نو ] (ع اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیکی ) نورسنج . رجوع به نورسنج شود.
میزان الهوا. [ نُل ْ هََ ](ع اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیکی ) هواسنج . (لغات فرهنگستان ). بارومتر. (از یادداشت مؤلف ). اسبابی است که جهت تعیین ...
میزان الصوت . [ نُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) دیاپازون ۞ . دستگاهی که ارتعاش صوت را نشان می دهد. ارتعاش نمای فیزیکی . آواسنج .
میزان القوه . [ نُل ْ ق ُوْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) دستگاهی که با آن قوه ٔ اشیا را سنجند. (یادداشت مؤلف ).نیروسنج . (لغات فرهنگستان...
میزان المطر. [نُل ْ م َ طَ ] (ع اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیکی ) باران سنج . رجوع به باران سنج شود.
میزان النار. [ نُن ْ نا ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) میزان الحراره ای است که برای اندازه گرفتن حرارتهای زیاد (750 تا 1500 درجه ) بکار می رو...
میزان الحجم . [ نُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) دستگاه اندازه گیری حجم . گنجاسنج .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.