اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

می گساردن

نویسه گردانی: MY GSARDN
می گساردن . [ م َ / م ِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) می گساریدن . می خوردن . شراب نوشیدن . باده خوردن . باده پیمودن . به شرابخواری پرداختن . (از یادداشت مؤلف ) :
شما می گسارید و مستان شوید
مجنبید تا می پرستان شوید.

فردوسی .


ما در این مجلس آراسته چندانکه توان
می گساریم به یاد ملک شیر شکر.

فرخی .


و رجوع به میگسار و میگساری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.