گفتگو درباره واژه گزارش تخلف میلی نویسه گردانی: MYLY میلی . (اِ) گربه را گویند که عربان سنور خوانند. (آنندراج ) (برهان ). گربه . (ناظم الاطباء) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی میلی میلی . (ص نسبی ) منسوب به میل (واحد اندازه گیری مسافت ): مادر هشت میلی جزیره بودیم . رجوع به میل شود. میلی میلی . (فرانسوی ، پیشوند) ۞ پیشوند حاکی از یکهزارم واحد اصلی . (از دایرة المعارف کیه ).پیشوند دلالت کننده بر یکهزارم واحد غالب مقیاسات ۞ ، م... میلی میلی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء). || دمدمی مزاج در تداول عامه .که بر اراده... میلی میلی .[ م َ / م ِ ] (اِخ ) میلی تبریزی یا میلی ترک . نامش میرزاقلی و از اتراک است و در مشهد مقدس رضوی نشو و نما یافته و صاحب خلق مستحسن ب... میلی میلی . [ م َ / م ِ ] (اِخ ) مولانا میلی از ولایت حصار است طالب علمی دارد و معما را نیز نیک میداند. از اوست :جفا همین نه از آن شوخ بی وفا دید... سی میلی سی میلی . (اِخ ) دهی است از دهستان مکاوند بخش هفت گل شهرستان اهواز. دارای 250 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ تلخ و چاه . محصول آنجا غلات . شغل ... بی میلی بی میلی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) انحراف نداشتن . گردش نداشتن بسویی . چفسیدگی نداشتن . || گرایش نداشتن . عدم تمایل . عدم رغبت . فقدان ا... میل میلی میل میلی . (ص مرکب ) با راههای باریک (در جامه ). با راهها و خطوط. راه راه . (از یادداشت مؤلف ). میل میل .- پارچه ٔ میل میلی ؛ یعنی خطدار. تیر... میلی گرم میلی گرم . [ گ ِ رَ ] (فرانسوی ،اِ مرکب ) ۞ یک هزارم گرم . میلی متر میلی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ واحد طول در سیستم متری . یک هزارم متر. یک هزارم گز.- میلی متر مربع ؛ یک میلیونیم متر مربع.- میلی متر... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود