اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مین باشی

نویسه گردانی: MYN BAŠY
مین باشی . [ میم ْ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیس و سرهزار تن سپاهی . رئیس هزار تن از سپاهیان . (یادداشت مؤلف ). منصبی در لشکر : به سرکردگی میر فتاح مین باشی ، تفنگچیان اصفهانی را در آن قلعه گذاشتند. (عالم آرا چ امیرکبیر ج 2 ص 453). || در تشکیلات عسکری عثمانی منصبی دون قائم مقام . || در عصر قاجاریه منصبی در سپاهیان سواره . (یادداشت مؤلف ) رئیس هزار نفر. آنکه بر هزار تن فرمان راند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مین باشی گری . [ میم ْ گ َ ] (حامص مرکب ) خدمت در مرتبه ٔمین باشی . متصدی شغل مین باشی بودن . تصدی کار مین باشی : خدمت ایالت و حکومت و یوزبا...
مین باشی حصاری . [ میم ْ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 44 کیلومتری جنوب غربی قره آغاج . کوهست...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.