اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخن رساندن

نویسه گردانی: NAḴN RSANDN
ناخن رساندن . [ خ ُ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) ناخن زدن . ناخن خلانیدن . خراشیدن :
حسن بر ساز محبت چو رساند ناخن
ناله ساز است ، چه از نقره چه از آهن تار.

درویش واله هروی (از آنندراج ).


خونابه ٔ دل آتش یاقوت گداز است
مگذار به این آبله ناخن برسانیم .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.