اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخن گرفته

نویسه گردانی: NAḴN GRFTH
ناخن گرفته . [ خ ُ ن ِ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) ناخنی که سرش را چیده باشند. (آنندراج ). ناخن کوتاه شده . ناخنی که آن را چیده و کوتاه کرده اند :
بی یاوری چه کار گشاید ز دست کس
از ناخن گرفته گره وا نمی شود.

میریحیی کاشانی (از آنندراج ).


- ناخن گرفته ٔ کسی نشدن ؛ قابل مقایسه با او نبودن .در برابر او پست و بی قدر بودن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.