اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخنه برداشتن

نویسه گردانی: NAḴNH BRDʼŠTN
ناخنه برداشتن . [ خ ُ ن َ / ن ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بریدن ناخنه ٔ چشم :
یکیت روی ببینم چنانکه خرسی را
بگاه ناخنه برداشتن لویشه کنی .

؟ (از لغت نامه ٔ اسدی ص 479).


هر چه در چشم عمر ناخنه بود
ناخن قهر تو عیان برداشت .

مجیر بیلقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.