اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نادر افتادن

نویسه گردانی: NADR ʼFTADN
نادر افتادن . [ دِ اُ دَ ](مص مرکب ) تنها افتادن . جالب واقع شدن :
چنان نادر افتاده در روضه ای
که بر لاجوردی طبق بیضه ای .

سعدی .


|| کمتر اتفاق افتادن . به ندرت پیش آمدن :
نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهد
یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.