گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناروه نویسه گردانی: NARWH ناروه . [ نارْ وَ /رُ / نا ] (اِ) زبانه ٔ ترازو. زبانه ٔ قپان . (برهان ) ۞ (شعوری ). زبانه ٔ ترازو. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف ناره . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به ناره شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی ناروه ناروه .(اِ) نارو. پرنده ای خوش آواز مانند جل و بلبل . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به نارو شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود