ناصر
نویسه گردانی:
NAṢR
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) داودبن عیسی بن ملک سیف الدین ابی بکربن ایوب ، مکنی به ابوالمفاخر و ملقب به صلاح الدین از ملوک بنی ایوب است . وی به سال 603 هَ . ق . در دمشق متولد شد و در سال 624 به امارت کرک رسید و به سال 637 بیت المقدس را تصرف کرد و به سال 656 درگذشت به گرد آوردن کتب علاقه ای داشت و دوستدار شعر و ادب بود و خود گاهی شعری می گفت او راست :
لو عاینت عیناک حسن معذبی
مالمتنی و لکنت اول من عذر
عین الرشا قد القنا ردف النقا
شعر الدجی شمس الضحی وجه القمر.
(از قاموس الاعلام ج 6) (از معجم الانساب ص 153). و نیز رجوع به معجم الانساب ص 151 و طبقات سلاطین اسلام ص 68 شود.
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) محمدناصرخان بن قاسم خان در بنگاله و فرح آباد سکونت داشت . شاعر پارسی گو است و منظومه ٔ لیلی و مجنونی نیز سروده است . این ...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (... خان ) محمود ثانی ، نهم از سلاطین گجرات هند است . وی از سال 932 تا 943 حکمرانی کرد. (از تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص ...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ... الثانی ) یوسف ، ملقب به صلاح الدین صاحب حلب از امرای ایوبی است . وی به سال 648 به حکومت دمشق رسید. (ا...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) یوسف ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به صلاح الدین ۞ ، نخستین از ایوبیان مصر است . وی در سال 564هَ . ق . به ...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) یوسف بن ایوب ، ملقب به صلاح الدین . از امرای ایوبی است وی از سال 581 تا 591 بر میافارقین حکومت کرد. (ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نهر ناصر. [ ن َ رِ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ نصار بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در 11 هزارگزی شمال غربی نهر قصر و 15 هزارگزی...
ناصر خوئی . [ ص ِ رِ خ ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکر، مکنی به ابوالقاسم . قاضی ادیب و نحوی و شاعری آذربایجانیست . وی به سال 466 هَ . ق . تولد ی...
ناصر سگزی . [ ص ِ رِ س َ] (اِخ ) رجوع به ناصرالدین عثمان بن تاج الدین شود.
کوت ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مینوحی است که در بخش معمره ٔ شهرستان آبادان واقع است و 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...