ناض
نویسه گردانی:
NAḌ
ناض . [ ناض ض ] (ع ص ) درم و دینار نقدشده ، یا آن درم و دینار است که عین گردد بعد از آنکه متاع باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کل ما تحول ورقا او عیناً. (معجم متن اللغة). درهم و دینار است نزد اهل حجاز هنگامی که به عین تحول یابد بعد از آنکه متاع بوده است . (از اقرب الموارد). درهم و دینار. (فرهنگ نظام ) (المنجد). مال نقد چون زر و سیم . (مهذب الاسماء). || صامت . (معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). الناض من المال ؛صامته من الورق او العین . (اقرب الموارد). صامت از اموال ، مقابل ناطق . || آنچه که میسر شود از چیزی . ماتیسر من شی ٔ. (معجم متن اللغة). || امر ناض ؛ کار ممکن . (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (آنندراج ). چیز ممکن . (فرهنگ نظام ). || آب منبعدار. (فرهنگ نظام ). ماء ناض ؛ آب که آن را مدتی و بقائی باشد. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (المنجد).
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ناز جان شیرین کار. [ زِ ن ِ ] (صوت مرکب ) آفرینی است که مرشد به پهلوانی که عملی از اعمال ورزشی را خوب انجام دهد، گوید. (یادداشت مؤلف ).
سینیز یا شینیز بندری باستانی در بخش امام حسن کنونی واقع در شهرستان دیلم استان بوشهر بودهاست که در ناحیه شمالی استان بوشهر میانه دو بندر مهروبان و جنا...
بینی و ریشه واژه ترتیب: قدیمی جدید رای موافق رای مخالف امیرحسین سیاوشی خیابانی١٤:١٤ - ١٤٠٢/٠٦/٠٨خانه پنج در. [ ن َ / ن ِ ی ِ پ َ دَ ] ( ترکیب وصفی ، ا...