نان  و نمکدان  شکستن . [ ن ُن َ م َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص  مرکب ) کنایه  از حرام خواری  کردن . (برهان  قاطع). حرام نمکی  کردن . (فرهنگ  رشیدی ). نان خوردن  و نمکدان  شکستن . نمک بحرام  بودن . ناسپاسی  کردن . (از آنندراج ). نان  خوردن  و نمکدان  بردن  یا دزدیدن .کفران  نعمت  کردن . حق  نمک  بجای  نیاوردن  
: زود بگیرد نمک  دیده ٔ آن  کس  که  او
نان  و نمک  خورد و رفت  نان  و نمکدان  شکست . 
سلمان  (از آنندراج ).
رجوع  به  ترکیب  نان  خوردن  و نمکدان  شکستن  ذیل  مدخل  نان  خوردن  شود.