اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناوبان

نویسه گردانی: NAWBAN
ناوبان . (اِ مرکب ) ملاح . کشتی بان :
بدان ناوبان ۞ گفت فیروزشاه
که کشتی برافکن هم اکنون به راه .

فردوسی .


|| ستوان نیروی دریائی . (لغات فرهنگستان ). یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.