نبر
نویسه گردانی:
NBR
نبر. [ ن ِ ] (ع اِ) کنه و کرمی است که پوست شتر به رفتن آن آماسد و آبله ناک گردد، یا نوعی از مگس ، یا نوعی از دد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). چیزی است که برشتر برود، پوست شتر برآماهد [ = برآماسد ] . (السامی ). کنه و کرمکی که چون بر تن شتر حرکت کند پوست وی بیاماسد و آبله ناک گرداند. نوعی از مگس . دد و سبع. (ناظم الاطباء). کنه یا جانور کوچکی شبیه آن یا کوچکتراز آن که چون بر پوست شتر افتد جای آن ورم کند، یا مگسی است که می گزد و جای نیش او باد می کند، یا سبعی است که نه گرگ است و نه خرس ، و شاید تصحیف ببر باشد.(از معجم متن اللغة). || جای گرد کردن غله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جائی که تاجر در آن متاع و کالای خود را گرد می کند. (ناظم الاطباء). خانه ای که تاجر در آن متاع و غله می نهد. (از اقرب الموارد). خانه ٔ گندم و جو و جز آن . (مهذب الاسماء). || خرمن گندم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) کوتاه بالا[ی ] ناکس فاحش . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). قصیر فاحش . (از المنجد) (از معجم متن اللغة). قصیر و کوتاه بالای فاحش ناکس . (ناظم الاطباء). قصیر فاحش لئیم . (از اقرب الموارد). || لئیم . (معجم متن اللغة) (المنجد). ج ، انبار، نبار.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نبر. [ ن َ ] (ع مص ) به زبان گرفتن و به سخن بر کسی غالب آمدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء). ...
نبر. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) لقمه های کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لقمه های ضخیم . (از معجم متن اللغة). ج ِ نُبْرة.
نبر. [ ن ُب ْ ب َ ] (اِخ ) از قرای بغداد است . (از معجم البلدان ).