نتفة. [ ن ُ ف َ ] (ع اِ) به انگشت برچیده از گیاه و جز آن . (منتهی الارب ). آنچه با انگشت از گیاه و جز آن برچینند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (المنجد). گیاه و سبزی دست چین . ج ، نُتَف . || بخشش . عطا. (ناظم الاطباء). || چیزی . مختصری . عامه ٔ عرب به فتح و کسر اول نیز استعمال کنند در مورد هر چیز قلیلی که باشد.
۞ (از معجم متن اللغة): افاده نتفة من العلم ؛ شیئاً. (ناظم الاطباء). اعطاه نتفة من الطعام وغیره ؛ شیئاً منه . (اقرب الموارد). ماکان بینهم نتفةو لا قرصة؛ شی ٔ صغیر و لا کبیر. (از اقرب الموارد).