اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نثار افشاندن

نویسه گردانی: NṮAR ʼFŠANDN
نثار افشاندن . [ ن ِ اَ دَ ] (مص مرکب ) شاباش کردن . افشاندن مسکوک زر و سیم یا نقل و نبات و امثال آن بر سر پادشاه یا تازه عروس یا تازه داماد :
به شاهی بر او آفرین خواندند
نثار شهی بر وی افشاندند.

فردوسی .


به استقبال شد با نزل و اسباب
نثار افشاند بر خورشید و مهتاب .

نظامی .


دعای تازه برخواندند هر یک
نثار نو برافشاندند هر یک .

نظامی .


گر وفااز رخ برافکندی نقاب
بس نثارا کآن زمان افشاندمی .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.