اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نحاس

نویسه گردانی: NḤAS
نحاس . [ ن َح ْ حا ] (ع ص ) مسگر.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسما) (دهار). صانع النحاس . (اقرب الموارد). این انتساب معامله ٔ مس و عمل مسگری و ساختن ظروف و مسینه آلات را رساند. (از سمعانی ). || مس فروش . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نحاس قبرسی . [ ن ُ س ِ ق ُ رُ / ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مس سرخ مایل به زردی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
نهاس . [ ن َهَْ ها ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسد. (متن اللغة) (اقرب الموارد). نهوس . (منتهی الارب ) (متن اللغة) (آنندراج ). || ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.