نحم
نویسه گردانی:
NḤM
نحم . [ ن َ ] (ع مص ) گلو روشن کردن و رخیدن یا دم سرد و ناله برآوردن همچو زحیر یا فوق از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). گلو روشن کردن و نحنح نمودن و دم سرد برآوردن و ناله برآوردن همچون زحیر یا فوق آن . (ناظم الاطباء). نحیم . نحمان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). تنحنح کردن چون زحیر یا بالاتر از آن ، و عبارت لسان چنین است : «استراح الی شبه انین من صدره »، و گفته می شود: الحمال ینحم و یستعین بنحمه علی حمله . (از اقرب الموارد). || بانگ کردن یوز و امثال آن از درندگان . (اقرب الموارد): نحم الفهد؛ بانگ کرد یوز. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قسطنطین نهم . [ ق ُ طَ طی ن ِ ن ُ هَُ ] (اِخ ) (976 - 1028 م .) یکی از امپراطوران بیزنطی است . (از ذیل المنجد).
کاسه کجا نهم .[ س َ / س ِ ک ُ ن ِ / ن َ هََ ] (جمله ٔ فعلیه ٔ سوءالی ، اِ مرکب ) بوالفضولانه با نادانی تملق را در کاری دخالت کردن . (امثال و حک...