نحی
نویسه گردانی:
NḤY
نحی . [ ن ُ حی ی ] (ع اِ) ج ِ نحْی . رجوع به نحْی شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نهی . [ ن ُ هی ی ] (ع اِ) ج ِ نهی به معنی غدیر و آبگیر است . رجوع به نَهی و نِهی شود.
نهی ٔ. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) گوشت نیم پخته . (منتهی الارب ). گوشت نیم جوش . (آنندراج ). گوشت نیم پز. (ناظم الاطباء).
این واژه از اساس پارسى و پهلوى است و از نه + اى(مصدرساز) Nahi / Nahy= نه بودن ، ممنوع بودن ساخته شده است. تازیان (اربان) این واژه را از پارسى بردا...
این واژه در مانوی نیهنز nihenz بوده است و عربی نیست؛ زیرا در آن زبان صرف نشده است. نگاه کنید به سایت https://tasrif.reverso.net یا در گوگل تصریف الفعل...
دل نهی . [ دِ ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) استواری خاطر و پایداری آن . (ناظم الاطباء). || علاقه مندی . دلبستگی : خیار،خیرة؛ دل نهی بر چیزی به خوا...
نهی منکر یا نهی از منکر
منفی کردن هر رفتار غیر آداب
قرآن مجید - سوره آل عمران (۳) بیت عمرم ۱۱۰ و ۱۱۴