نرم
نویسه گردانی:
NRM
نرم . [ ن ِ رُ ] (اِخ )ده خرابه ای است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 310).
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه
گردن نرم کردن . [گ َ دَ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گردن انداختن . (آنندراج ). مطیع و رام کردن . مطیع و منقاد کردن : روی مرا هجر کرد زردتر از زرگردن...
سرآب نرم پائین . [ س َ ن َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آب سرده ٔ بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در21 هزارگزی شمال چقلوندی و 4 هزارگزی...
گردن نرم داشتن . [ گ َ دَن َ ت َ ] (مص مرکب ) اطاعت کردن . منقاد بودن : تا رعیت باشد به ظلم گردن نرم دارد و چون والی شود دست به ظلم دی...
سَرپایان (Cephalopods)، گروه مهمی از نرمتنان و تکاملیافتهترین آنها هستند. سرپایان نام خود را مدیون پاهای تغییر شکل یافتهٔ متعدد در اطراف سر خود هس...