اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نزح

نویسه گردانی: NZḤ
نزح .[ ن ُ زُ ] (ع ص ) دور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || چاه همه ٔآب برکشیده . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از المنجد) (از اقرب الموارد). چاه کم آب . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چاهی که بیشتر آب آن کشیده باشند. (فرهنگ خطی ) (اقرب الموارد). نازح . نزوح . (المنجد). || (ص ، اِ) ج ِ نَزوح . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نضح . [ ن ُ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ نضیح . رجوع به نضیح شود.
نزه الخلق . [ ن َ هُل ْ / ن َ زِ هُل ْ خ ُ ل ُ / خ ُ ] (ع ص مرکب ) نازه النفس . (از اقرب الموارد). مرد پاک سرشت پرهیزکار که تنها باشد و به ذات ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.