نساب
نویسه گردانی:
NSAB
نساب . [ ن َس ْ سا ] (ع ص ، اِ) مرد نیک دانا به انساب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). علیم به انساب . (اقرب الموارد). عالم به انساب . (المنجد). مرد دانای به انساب مردم . (از ناظم الاطباء). نسب شناس . متخصص در معرفت انساب . (سمعانی ). نسابة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه نسب های مردم داند.
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نصاب .[ ن ِ ] (ع اِ) آن قدر از مال که زکوة واجب گردد بر وی . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ازناظم الاطباء). اصل مال چون ب...
نصاب . [ ن َص ْ صا ] (ع ص ) آن که به کاری پردازد که بدان مأمور ومنصوب نشده باشد، مثلاً آنکه رسالت می کند بی آنکه او را به رسالت انتخاب ...
به دست آوردن یک عدد دلخواه از یک چیز یا نفرات که می توان با آن کاری انجام داد به گونه ای که با کم تر از آن یا نمی شود کاری کرد یا هزینه، انرژی و زمان ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.