اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسع

نویسه گردانی: NSʽ
نسع. [ ن َ ] (ع مص ) دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گردیدن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از معجم متن اللغة). سست شدن دندان و به یک سو شدن لثه از روی دندانها. (از اقرب الموارد) (از المنجد). نسوع . (اقرب الموارد). بیرون افتادن و برآمدن ثنیه از گوشت بن دندان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): نَسَعَت ْ ثنیتاه ؛ بیرون افتاد و برآمددندانهای ثنایای او. (ناظم الاطباء). || رفتن . (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). رفتن در زمین . (آنندراج ). نسوع . (المنجد). گویند: نَسَعَ فی الارض ؛ رفت در زمین و نسعت الارض نسعاً و نسوعاً. (منتهی الارب ). || خمیدن پشت یا دندان یا شکم کسی و مایل گردیدن آن .و رجوع به نَسْغ شود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نصاء. [ ن ِ ] (ع مص ) موی پیشانی یکدیگر را گرفتن . (آنندراج ). مناصاة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مناصاة شود.
ده نسا. [ دِه ْ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستا...
قره نساء. [ ق َ رَ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان و 2500 گزی جنوب راه ...
نساء علیا. [ ن ِ ءِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران ، در 12هزارگزی شرق شهرک در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری و...
نساء سفلی . [ ن ِ ءِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران ، در 15هزارگزی مغرب شهرک در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری ...
نساء پائین . [ ن ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا ازشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
طواف نساء. [ طَ ف ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طواف نسا. یکی از هیجده فعل حج تمتع است که پس از سعی در مابین صفا و مروه و پیش از دو ر...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.