اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسی

نویسه گردانی: NSY
نسی . [ ن ِس ْی ْ ] (ع مص ) فراموش کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). فراموش کردن و غفلت کردن از چیزی . || گذاشتن . ماندن . (ناظم الاطباء). || (اِ) رکوی حیض . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). || چیزی خوار که آن را بیندازند. (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). در تمام معانی رجوع به نَسْی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نسی . [ ن َس ْی ْ ] (ع مص ) فراموش کردن . نسیان .نسایة. نسوة. (از المنجد) (اقرب الموارد). || رگ نسائی زدن . (آنندراج ). رگ نسای کسی زدن . (ا...
نسی . [ ن َ سا ] (ع مص ) شکایت کردن از درد عرق النسا. (از المنجد). دردگین رگ نسا گردیدن . (از ناظم الاطباء). دردگین نساگردیدن . (آنندراج ) (از ...
نسی . [ ن َ ] (ع ص ) آن که از درد نسا شکایت کند. (از اقرب الموارد). مرد دردگین نسا. (آنندراج ). گرفتار درد رگ نسا. (ناظم الاطباء).
نسی . [ ن َ سی ی ] (ع ص ) کثیرالنسیان . (المنجد) (اقرب الموارد). فراموش کننده . (مهذب الاسماء). بسیار فراموش کننده . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) ...
نسی ٔ. [ ن َ ] (ع اِمص ) تأخیر. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || به نسیه فروختن ۞ . (منتهی الارب ). نسیه فروشی . || (ص ) ش...
نصی . [ ن َص ْی ْ ] (ع مص ) برداشتن . رفع. (از متن اللغة).
نصی . [ ن َ صی ی ] (ع اِ) ج ِ نصیة. رجوع به نَصیَّة شود. || استخوان عُنق . (از متن اللغة) (از المنجد).ج ، انصیة. || گیاهی است . (از منتهی ا...
نثی . [ ن َث ْی ْ ] (ع مص ) فاش کردن خبر را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شیوع دادن خبر را. (از اقرب الموارد). || پراکندن چیزی را ...
نثی . [ ن َ ثی ی ] (ع اِ) آب که پراکنده کند آن را رسن دلو. (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.