نشح
نویسه گردانی:
NŠḤ
نشح . [ ن ُ ش ُ ](ع ص ، اِ) مستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مردمان مست . (ناظم الاطباء). سکاری . (المنجد) (اقرب الموارد). مفرد آن نَشوح است . (اقرب الموارد) (المنجد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نشح . [ ن َ ] (ع مص ) آب خوردن نه به سیری ۞ . (تاج المصادر بیهقی ). کم از سیری خوردن آب را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). آب خوردن نه ...
نشه . [ ن َ ش ْ ش َ ] (اِ) مؤلف غیاث اللغات آرد: نشه به فتح نون و شین معجمه ٔ مشدد بر وزن پشه ، بیهوشی و کندی حواس که از خوردن شراب و ...