اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نصر

نویسه گردانی: NṢR
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن شبث العقیلی ۞ ، از متعصبان عرب است ، وی در ولایت کیسوم (در شمال حلب ) اقامت داشت و چون هارون الرشید درگذشت و بین امین و مأمون نزاع برخاست و امین کشته شد، نصر از بیعت با مأمون سرباز زد و در کیسوم قیام کرد و بر بلاد مجاور خود استیلا یافت و گروه کثیری از اعراب بر او جمع آمدند واو از رود فرات گذشت و به طرف مشرق پیش رفت . وی نه به آل علی ارادتی داشت و نه مایل به بیعت با امویان بود و نه به عباسیان تسلیم می شد، بیعت مأمون را نمی پذیرفت به بهانه ٔ آن که عباسیان عجم را بر عرب مسلط کرده اند، مأمون به سال 206 هَ . ق . عبداﷲبن طاهر را به سرکوبی نصر فرستاد و عبداﷲ وی را در کیسوم محاصره و سرانجام اسیرش کرد و به بغداد نزد مأمون فرستاد (به سال 210 هَ . ق .) بعد از این سال دیگر از سرگذشت وی خبری به دست نیست . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 342 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 101 به بعد و جمهرةالانساب ص 274 و الولاة و القضاة ص 180 و رغبةالاَّمل ج 2 ص 180 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سوره نصر در مدینه نازل شده و دارای ۳ آیه است. نصر به معنی پیروزی و یاری است. نام‌ها نام دیگر این سوره تودیع(خداحافظی) است. زیرا آخرین سوره‌ای ا...
آل نصر. [ ل ِ ن َ ] (اِخ ) آل لخم . آل عمروبن عدی . ملوک حیره . مناذره . سلسله ای از امرای عرب که در عراق حکومت داشته از پادشاهان ایران اطا...
ام نصر. [ اُم ْ م ِ ن َ ] (اِخ ) از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 286 شود.
بنه نصر. [ ب ُ ن َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آب است که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
بنی نصر. [ ب َ ن َ ] (اِخ ) رجوع به بنونصر و طبقات السلاطین چ لین پول ص 24، 25 و 26 شود.
باستان شناسان اواخردوره پیش از تاریخ بین النهرین را به دوران حسونا[1]،سامره، حلف[2]، عبید، اروک، جمدت نصر[3] و سلسله‌های قدیم[4] تقسیم می‌ کنند. مح...
ابن نصر. [ اِ ن ُ ن َ ] (اِخ ) ابوعلی حسن بن علی عبدی ملقب به همام . شاعری شیعی از مردم واسط. در دمشق و گاهی بغداد اقامت داشت و بعض بزر...
ابن نصر. [ اِ ن ُ ن َ ] (اِخ ) ابوالحسن علی . متوفی به سال 376 هَ . ق . از ادبای وقت خویش و از کتب اوست : کتاب البراعة و کتاب صحبةالسلطان .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نصر احمد. [ ن َ رِ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به نصربن احمد سامانی شود : چنان خواندم در اخبار سامانیان که نصر احمد سامانی هشت ساله بود. (تاریخ ب...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.