نصر
نویسه گردانی:
NṢR
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن عبدالرزاق بن شیخ عبدالقادر گیلانی بغدادی ، مکنی به ابوصالح و ملقب به قاضی القضاة، نخستین قاضی مذهب حنبلی است ، خلیفه الظاهر بامراﷲ وی را این منصب داد و حکم او را بر اوقاف عامه و اوقاف مدارس شافعیان و حنفیان و غیره روان کرد. و چون المستنصرباﷲ به جای پدر نشست وی را از قاضی القضاتی برداشت ، اما تا پایان عمرش او را معزز و محترم داشت ، وی به سال 633 هَ . ق . درگذشت و در جوار امام احمدحنبل مدفون گشت . تولد وی در سال 564 بود. او راست : ارشادالمبتدئین در فقه ، مجالس فی الحدیث ، و اربعون حدیثا. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 343). و نیز رجوع به الشذرات الذهب ج 5 ص 161 و ذیل طبقات الحنابله ج 2 ص 189 به بعد و الحوادث الجامعه ص 86 و مرآةالجنان ج 4 ص 85 شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ببرویه ، محدث است و از اسحاق بن شاذان روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن حبیب المهلبی ، وی به فرمان هارون الرشید حکومت افریقا را داشت . و بعد از سال 177 هَ . ق . درگذشت . رجوع به الاعلام زرک...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (خواجه امام ...) ابن حسن ، او راست : محاسن الکلام در علم بدیع. رجوع به ترجمان البلاغه ٔ رادویانی ص 14 شود.
نصر. [ ن َ ] (اِخ )ابن حکم بن زیاد الیاسری مکنی به ابومنصور، محدث است . (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به ابومنصور نصر شود.
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی ، مکنی به ابوالسرایا، از امرای بنی حمدان است ، به سال 318 هَ . ق . به امارت موصل رس...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن خزیمة ۞ العبسی ، از شجاعان عرب و از یاران زیدبن علی است و در جنگی که طرفداران زید با بنی امیه درپیوسته بودند به ...
نصر. [ ن َ ](اِخ ) (امیر...) ابن خلف مکنی به ابوالفضل ، پادشاه سیستان است . به سال 460 هَ . ق . تولد یافت و در 482 به امارت رسید و قریب هش...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن درهم بن نصربن رافع، از نوادگان نصربن سیار است ، پس از پدر، او و برادرش صالح حکومت سیستان یافتند و چون یعقوب لیث ب...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن دُهمان ، از معمرین عهد جاهلیت و از رؤسای بنی غطفان است و به روایت ابن الجوزی 190 سال زیسته است و در عرب اعجوبه ...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عمرو قحطانی ، از بنی نمارةبن لخم ، جد سلسله ٔ بنی نصر از ملوک لخیمة است - که بدان دولت مناذره نیز گویند - اول...