اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نصع

نویسه گردانی: NṢʽ
نصع. [ ن ِ ص َ ](ع اِ) سفره ای چرمین . نطع ادیم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). قطعه ای از پوست که بر روی آن می نشینند یا پوستی که در مجلس شراب می گسترانند. (ناظم الاطباء). نطع، و آن بساطی است از پوست که زیر پای کسی که محکوم به سر بریدن یا عذابی دیگر شده است گسترانیده می شود. (از المنجد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نساء. [ ن ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ده نسا. [ دِه ْ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستا...
قره نساء. [ ق َ رَ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان و 2500 گزی جنوب راه ...
نساء علیا. [ ن ِ ءِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران ، در 12هزارگزی شرق شهرک در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری و...
نساء سفلی . [ ن ِ ءِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران ، در 15هزارگزی مغرب شهرک در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری ...
نساء پائین . [ ن ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا ازشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
طواف نساء. [ طَ ف ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طواف نسا. یکی از هیجده فعل حج تمتع است که پس از سعی در مابین صفا و مروه و پیش از دو ر...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.