نصور
نویسه گردانی:
NṢWR
نصور. [ ن َ ] (ع ص ) بسیار یاری کننده . (ناظم الاطباء). ناصر. (اقرب الموارد). رجوع به ناصر شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نصور. [ ن ُ ] (ع مص ) یاری دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از قاموس ) (از متن اللغة). نصر. (متن اللغة) (ناظم الاطباء). رجوع به نصر شود. ...
نثور. [ ن َ ] (ع ص ) زن بسیارفرزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسما). بسیارزای . (فرهنگ خطی ). کثیرالولد و کثیرةالولد. (اقرب الموارد). بس...
نسور. [ ن ُ ] (ع اِ)ج ِ نسر، به معنی کرکس . رجوع به نسر شود : دو چیز بودبه رزم تو ماتم و سورهم ماتم دشمنان و هم سور نسور. یزدانی .این شهر ...