اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نصیبة

نویسه گردانی: NṢYB
نصیبة. [ ن َ ب َ ] (اِخ ) زنی جراح که در جنگ احدچند تن از کسان و فرزندان وی کشته شدند و او با این همه به زخم بندی مجروحین اشتغال ورزید و سپس به جنگ پرداخت و چون زه کمانش گسیخت گیسوان خود را برید و زه کمان ساخت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نسیبة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نصیبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) هرچه آن را عَلَم و نشان گردانند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || سنگ گرداگرد دیوار خا...
نصیبه .[ ن َ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) نصیب . حصه . قسمت . (از آنندراج ). مأخوذ از نصیب . بهره . سهم . بهر. روزی . رزق .حظ. بخش : آن نان را که نصی...
نسیبة. [ ن َ ب َ ] (اِخ ) بنت کعب بن عوف المازنیة الانصاریة، معروف به ام عمارة. از زنان شجاع و نامبردار عرب است . وی به گاه ظهور اسلام به ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۸۹/۱۱/۰۹ Iran
0
0

سلام. اسم منم نصیبه است.نصیبه از نصیب و قسمت می یاد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.