نصیحت گری . [ ن َ ح َ گ َ ] (حامص  مرکب ) عرضه ٔ پند و نصیحت . آگاه سازی . (ناظم  الاطباء). پندگوئی . اندرز دادن . عمل  نصیحت گر. رجوع  به  نصیحت گر شود 
: نصیحت گری  با خداوند زور
بود تخمی  افکنده  در خاک  شور. 
نظامی .
چو در من  گرفت  آن  نصیحت گری 
زبان  برگشادم  به  درّ دری .
نظامی .