نضر
نویسه گردانی:
NḌR
نضر. [ ن َ ض َ ] (ع اِمص ) خوبی . تازه روئی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ، اِ) چیز خالص . (غیاث اللغات از لطایف اللغات ). || (مص ) تازه و باآب گردیدن درخت و روی و رنگ . (آنندراج ). تازه و خوب شدن درخت و روی و رنگ هرچیز. (از اقرب الموارد) (ازالمنجد). تازه روی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نضارة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). نضور. نضرة.(اقرب الموارد) (المنجد). نضر [ ن َ ] . (المنجد).
واژه های همانند
۱۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
حسین آباد محمد نظر. [ ح ُ س ِ دِ م ُ ح َم ْ م َ ن َ ظَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع در 30هزارگزی جنوب خاو...