اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظر

نویسه گردانی: NẒR
نظر. [ ن َ ظَ ] ۞ (ع مص ) ۞ نگریستن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نگرستن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). نگریستن در چیزی به تأمل . (فرهنگ خطی ) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). || چشم انداختن . (یادداشت مؤلف ). || چشم داشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (از ناظم الاطباء). انتظار داشتن چیزی را ۞ . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). مترقب حضور چیزی شدن . (از متن اللغة). || فرمان دادن میان قوم . (از منتهی الارب ). حکومت کردن بین مردم و فیصله دادن دعاوی ایشان را. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). || یاری دادن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) ۞ . مدد کردن و کمک کردن . || مرثیه گفتن بر مرده . (از ناظم الاطباء) ۞ . || گوش دادن به سخن کسی . (از المنجد) (از اقرب الموارد). یقال : انظرنی ؛ ای اصغ الی . (اقرب الموارد). || چشم زخم رسانیدن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || هلاک کردن ۞ . (از المنجد). || نمودار کردن زمین گیاه خود را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروختن چیزی را به نظرة و امهال و تأخیر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نَظر شود. || درنگ کردن و مهلت دادن بر کسی ۞ . (از ناظم الاطباء). به تأخیر انداختن و مهلت دادن ادای دَین را ۞ . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || فال گوئی کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تکهن . (اقرب الموارد) (المنجد). فال گوئی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نذر و نیاز. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، نقد یا جنسی که به نیت حاجت روا شدن به زاهدی یا سیدی یا به تربت کسی از اولیاء و ا...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.