اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نغنغ

نویسه گردانی: NḠNḠ
نغنغ. [ ن ِ ن ِ ] (اِ صوت ) در تداول عامه ، آوازه ٔ بچه چون چیزی به سماجت خواهد. بانگ مکرر کودک آهسته چون چیزی طلبد و بدو ندهند، مانند ژکیدن در بزادبرآمدگان . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نغنغ. [ ن َ ن َ / ن ُ ن ُ ] ۞ (اِ) پیمانه و قفیزی را گویند که بدان غله پیمایند وهر نغنغی چهار خروار است . (برهان قاطع) (آنندراج ). تغاری یا ...
نغنغ. [ ن ُ ن ُ ] (ع ص ) گول سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق . ضعیف . مضطرب . (اقرب الموارد). || کُس پرگوشت اطراف . (از منتهی الارب ) (آ...
نغنغ کردن . [ ن ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )در تداول عامه ، کوتاه کوتاه و بریده بریده زاری کردن کودک آنگاه که چیزی طلبد. ژکیدن . (یادداشت مؤل...
نقنق . [ ن ِ ن ِ ] (ع اِ) شترمرغ گریزان یا سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ظلیم . شترمرغ . (از اقرب الموارد). شترمرغ یا شترم...
نق نق . [ ن ِ ن ِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت طفلی بهانه جو. نام آواز طفل که چیزی را طلبد آهسته و پیوسته ، با آوازی چون گریان . (یادداشت مؤلف ). ...
نق نق کردن . [ ن ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواستن چیزی را. (یادداشت مؤلف ). بهانه گیری کرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.