 
        
            نقس 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        NQS 
    
							
    
								
        نقس . [ ن َ ] (ع  اِ) عیب . فسوس . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء). عیب  و سخریه . (متن  اللغة).  ||  گر. خارش . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء). جرب . (ناظم  الاطباء) (متن  اللغة) (اقرب  الموارد). ج ، نُقُس .  ||  قسمی  ناقوس . (از المنجد) (از اقرب  الموارد). و آن  چوب  درازی  است ، و وبیل  و وبیلة چوبی  کوتاه . (از اقرب  الموارد). ج ، نُقُس . رجوع  به  ناقوس  شود.  ||  (مص ) ناقوس  زدن . (تاج  المصادر بیهقی ) (از المنجد). زدن  به  وبیل  ناقوس  را. (از منتهی  الارب ) (آنندراج ) (از متن  اللغة) (از اقرب  الموارد).  ||  عیب  و فسوس  کردن  کسی  را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). عیب  کردن . (از زوزنی ). افسوس  داشتن . (تاج  المصادربیهقی ). لقب  گذاشتن  کسی  را. (از ناظم  الاطباء). لقب  کردن . (زوزنی ). عیب  کردن  و لقب  گذاشتن  و سخره  کردن  کسی  را. (از متن  اللغة).  ||  بانگ  کردن  ناقوس . (از المنجد) (از متن  اللغة) (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        نغص . [ ن َ غ ِ ] (ع  ص ) شراب  نغص ؛ شراب  که  بر خورندگان  بریده  گردد پیش  ازآنکه  سیراب  شوند. (منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دون و نقص واژه هایی اربی می باشند و پارسی جایگزین اینهاست:
آفْت ãft (پهلوی)
فریوت faryut (پهلوی: فْریوت fra-yut)
ویسپو vispu (اوستایی)