اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نگران گردیدن

نویسه گردانی: NGRʼN GRDYDN
نگران گردیدن . [ ن ِ گ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) نگران شدن . رو به چیزی یا کسی کردن . نگریستن :
همه گفتند به خوبان بنباید نگریست
دل ببردند ضرورت نگران گردیدیم .

سعدی .


|| اعتنا و توجه کردن :
آنگاه بیارد رگشان و ستخوانشان
جائی فکند دور و نگردد نگرانشان .

منوچهری .


|| دلواپس شدن . مضطرب و پریشان دل شدن . و رجوع به نگران شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.