اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نگهبانی

نویسه گردانی: NGHBANY
نگهبانی . [ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) پاسداری . رعایت . نگه داری . تعهد : و نگه دارد آنچه در عهده ٔ نگهبانی اوست از کار خلق خدایش . (تاریخ بیهقی ص 311). سلوک کن ... در رعایت آنچه ما آن را در نظر تو زینت دادیم و در پاسداری و نگهبانی آن . (تاریخ بیهقی ص 313). فکر و تدبیرش صرف نمی شود مگر در نگهبانی حوزه ٔ اسلام . (تاریخ بیهقی ص 312).
یکی باب عدل است و تدبیر و رای
نگهبانی خلق و ترس خدای .

سعدی .


سپه را نگهبانی شهریار
به از جنگ در حلقه ٔ کارزار.

سعدی .


|| پاسبانی :
چون شدم غایب از درْت به ارزانی
نیک مردی بنشاندم به نگهبانی .

منوچهری .


|| مراقبت .ترصد :
صحبت ما به نگهبانی دم می گذرد
تیغ بر کف همه جا پشت سر خود داریم .

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نگهبانی کردن . [ ن ِ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگهبانی نمودن . نگه داشتن . نگه داری کردن . حفاظت کردن : لیکن از عقل روا نیست که از دیوان خویش...
نگهبانی نمودن . [ن ِ گ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نگهبانی کردن . || مراقبت کردن . پاسبانی کردن : خواجه روزی سوی خانه رفته بودبر دک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.