گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نن نویسه گردانی: NN نن . [ ن َن ن ] ۞ (ع ص ) موی سست . (منتهی الارب ). موی ضعیف . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی نن نن . [ ن ُ ] (اِ) نون . حرفی است از حروف تهجی . (آنندراج ). رجوع به نون و «ن » شود. دی نن دی نن .[ ن ُ ] (اِخ ) ۞ مورخ یونانی که معاصر فیلیپ مقدونی بود (قرن 4 ق .م .) چون زمانی در دربار اردشیر دوم هخامنشی بود از ایران سخن راند... زاپاارته نن زاپاارته نن . [ اُ ت ِ ن ُ ] (اِخ ) کوهی است که تیرداد شهر جدید دارا یاداریوم را در آن بنا کرد. در ایران باستان آمده : از کارهای او [ تیرداد ... تران نن تران نن . [ تْرا / ت ِ ن َن ْ ] (اِخ ) ۞ ولایتی است در لائوس که 84000 تن سکنه دارد و مرکز آن گزیانگ - کوآنگ ۞ است . گومبی نن گومبی نن . [ ن ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از شهرهای شوروی است که امروزه آن را گوزو ۞ مینامند و 20000 تن جمعیت دارد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود