اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوار

نویسه گردانی: NWʼR
نوار. [ ن َ ] (ع مص ) ۞ گریختن از تهمت و دور شدن . ۞ (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). نَوْر. نِوار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دور داشتن زن را از تهمت و گریزانیدن . ۞ (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نَوْر. نِوْار. (از اقرب الموارد). || رمیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). رمیدن زن و آهو. (از متن اللغة). ترسیدن ۞ . (از منتهی الارب ). || رماندن و ترساندن . ۞ (از متن اللغة). نَوْر. نِوار. (متن اللغة). || شکست خوردن قوم . (از منتهی الارب ). منهزم شدن قوم . (از متن اللغة).نَوْر. نِوار. (متن اللغة). || دیدن آتش را از دور. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از آنندراج ). نیار. (متن اللغة). || رخ دادن و منتشر شدن فتنه . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نیار. (متن اللغة). || (ص ) زن دورازتهمت پاکدامن . (منتهی الارب ). زن ازتهمت دور. (مهذب الاسماء). زن گریزان از ریبت . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، نور. || زن رمنده از مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، نور. ۞ || آهوی رمنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، نور. || بقرةنوار؛ گاو ماده که از گشن گریزد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، نور ۞ . || فرس نوار؛ اسب ماده که خواهش نر داشته باشد لیکن سستی کند و ترسد از صولت نر. (از متن اللغة) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). و دیق نوار کذلک . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.