اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوء

نویسه گردانی: NWʼ
نوء. [ ن َ / نُو وْ ءْ ] (ع مص ) برخاستن به کوشش و مشقت تمام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). به گرانی برخاستن .(تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102) (زوزنی ) (صراح ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). به گرانی با بار برخاستن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || افتادن از گرانباری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (متن اللغة). بیفتادن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102) (تاج المصادر بیهقی ). افتادن . (صراح ) (از اقرب الموارد). گران بار کردن و بیفتادن . (زوزنی ). || گران و مایل گردانیدن بار کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). سنگینی کردن بار بر کسی و او را مایل به سقوط کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).گرانی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102) (از تاج المصادر بیهقی ) (از دهار). || دور شدن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به نأی شود. || غروب کردن ستاره در مغرب ۞ . (از متن اللغة) (از اساس اللغة) (اقرب الموارد). || طلوع کردن ستاره از مشرق ۞ . (از متن اللغة) (از اساس اللغة) (اقرب الموارد). طلوع . (منتهی الارب ). || غروب کردن منزلی از منازل قمر و طلوع کردن مقابل آن ۞ . (فرهنگ خطی ). فرورفتن نجم به مغرب و برآمدن رقیب آن به مشرق در حال . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). و عرب چون اکثر نسبت می دهند امطار و ریاح را به غروب کواکب ، گویند: مطرنا بنوء کذا؛ در فلان نوء باران آمد. (یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 170 شود. || (اِ) ستاره ٔ مایل به غروب . (از اقرب الموارد).ستاره ٔ مایل به غروب ، یا آن طالع است ، و آن منزلی است قمر را از منازل بیست وهشت . (منتهی الارب ). ج ، انواء، نوآن ، انوء. || و گفته اند نوء به معنی طلوع است . (منتهی الارب ). || باران . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم الاطباء). || عطا. دهش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، انوء.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قلعه نو بالا. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، در 78هزارگزی شمال باختری طیبات و سر را...
قلعه نو بیشه . [ ق َ ع َ ن ُ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در 9هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ شوشتر ب...
چاه نو بالا. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 117 هزارگزی جنوب خاور کنگان و2 هزارگزی شمال راه فرعی ...
امیرآباد نو. [ اَ دِ نُو ](اِخ ) دهی است از بخش بوئین شهرستان قزوین با 362 تن سکنه . محصول آن غلات ، چغندرقند، انگور و بادام و آب آن از قنا...
اسپارته نو. [ اِ ت ِ ن َ ] (اِخ ) ۞ ازاجزای جمهوریت ونزوئلا در آمریکای جنوبی . این قطعه مرکب است از جزیره ٔ مارگاریتا و جزائر صغیره ٔ واقعه ...
چاه نو پائین . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 126 هزارگزی جنوب خاور کنگان ، کنار راه فرعی لار به ...
قلعه نو مائین . [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 101هزارگزی خاور اردکان کنار راه فرعی ماشین ر...
قلعه نو مظفری . [ ق َ ع َ ن ُ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوله بخش سروستان شهرستان شیراز، واقع در 112 هزارگزی جنوب باختر سروستان ...
نه و نو کردن . [ ن َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول ، نپذیرفتن . قبول نکردن . امتناع نمودن . انکار کردن . ابا نمودن . (یادداشت مؤلف ).
قلعه نو خالصه . [ ق َ ع َ ن ُ ل ِ ص َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غاربخش ری شهرستان تهران ، واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری شهر ری ، سر راه شوس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.