اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوبتی دار

نویسه گردانی: NWBTY DʼR
نوبتی دار. [ ن َ / نُو ب َ ] (نف مرکب ) دربان بارگاه و خیمه ٔ بزرگ . (ناظم الاطباء). نگهبان خیمه . (آنندراج ). پاسبان . محافظ. نگهبان . کشیکچی :
درآوردشان نوبتی دار شاه
قفائی ز خون سرخ و روئی سیاه .

نظامی (از آنندراج ).


هر آن موری که یابد بر درش بار
سلیمانیش باید نوبتی دار.

نظامی .


زهی سرخیل سرهنگان اسرار
سخن را تا قیامت نوبتی دار.

نظامی .


|| زندان بان . || رئیس نقاره چیان . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.