اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوغان

نویسه گردانی: NWḠAN
نوغان . [ ن َ / نُو ] (اِ) بزر. تخم نوغان . (یادداشت مؤلف ). || پیله . (یادداشت مؤلف ). || قسمی پیشتاب . (یادداشت مؤلف ).قسمی اسلحه ٔ کمری . رجوع به پیشتاب و پیستوله شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نوغان داری . [ ن َ / نُو ] (حامص مرکب ) پرورش کرم ابریشم . (یادداشت مؤلف ).
نوغان بالا. [ ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در 29 هزارگزی شمال غربی داران بر سر راه ازنا به اصفها...
نوغان پایین . [ن َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن ، در جلگه ٔ سردسیری واقع شده و 312 تن سکنه دارد. آبش ا...
نوقان . [ ن َ ] (اِخ ) از بلاد طوس است . (از سمعانی ). شهرکی است به خراسان و مرقد مبارک علی بن موسی الرضاست و آنجا مردمان به زیارت شوند و هم...
نوعی کانال آبیاری سنتی رایج در حوالی سرخس. «زراعت سرخس بهاره است و در فصل طغیان آب و معلوم است بتوسط نوقانهای متعدد میتوان بقدار زیاد از رودخانه آب ...
واسطنوقان . [ س ِ ن َ ] (اِخ ) دهکده ای است در نوقان طوس که واسط الیهود نیز نام دارد. (لباب الانساب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
احمد رحمت بر
۱۳۹۴/۰۴/۱۰ Iran
0
0

مثالی از سریال هزاردستان اثر علی حاتمی:
خان حاکم (عزت الله انتظامی) : کار ویولن به کجا کشید؟
رئیس نظمیه (جعفر والی) : هنوز مشق می‌کنم.
-: با جدیت این کار رو به آخر برسونید. حکومت در این مملکت عاقبت خوشی نداره. یه وقت دیدید مزقان بیشتر به کارتون خورد تا نوغان.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.