اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نه

نویسه گردانی: NH
نه . [ ن ِ ] (پیشوند) به معنی شهر است که عربان مدینه و بلد خوانند، همچون نشابور که نه شابور است یعنی شهر شاپور و نهاوند یعنی شهر آوند، چه در آنجا ظروف و اوانی بسیار می ساخته اند. (از جهانگیری ) (برهان قاطع). مثل این است که این کلمه معنی مخصوص دارد در نهاوند و نشابور و نهروان ، صاحب برهان گوید به معنی شهر است ، ولی ظاهراً عام تر از شهر باشد مثلاً جای یا زمین و امثال آن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
هفت و نه . [ هََ ت ُ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) هفت نه . مراد هفت قلم آرایش زنان است : هفت ونه این صنم عشوه بازطفل فریب آمد و برنانواز.امیرخسرو.
نه کشیدن . [ ن ُه ْ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خطبطلان کشیدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به خط نه شود.
نه کرانگی . [ ن ُه ْ ک َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) چگونگی نه کرانه . (یادداشت مؤلف ).
نه سیزده . [ ن ُه ْ دَه ْ ] (اِ مرکب ) نوعی از قمار که به هندی آن را نوتیری گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
نه آوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) در انجام کاری تردید کردن . کسی را از کردن کاری بازداشتن .
نه ارزانی . [ ن َ اَ ] (ص مرکب ) توانگر.دارا. مقابل ارزانی . قوی حال . غیرمستحق : به ارزانیان و نه ارزانیان درم چون ببخشی ندارد زیان .ابوشکور...
مار نه سر. [ رِ ن ُه ْ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نه فلک است . (برهان ). کنایه از فلک به لحاظ آنکه مجموع فلک نه طبق است . (غیا...
بیست و نه . [ ت ُ ن ُه ْ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ نه . شماره ٔ بعد از بیست وهشت و قبل از سی . تسعة و عشرون .
چهاربالش نه . [ چ َ / چ ِ ل ِ ن ِه ْ ] (نف مرکب ) مسندنهنده . رجوع به چاربالش نه شود.
اشاره به اسمان و طبقات ان دارد. واژه ی منبر می تواند تولید قرینه ی ذهنی کند به سمت معنی این ترکیب.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۷ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.